آرینآرین، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

آرین من و بابایی

زردی ازت دور بشه....هر چی میخای جور بشه

سلام   به همه دوستان خوبم .........امیدوارم روزهای پایانی سال رو هم به خوبی و خوشی بگذرونید ......ما هم تو این بدو بدو ها مشغول خرید وآماده کردن خونه برای شب عید هستیم....بالاخره خرید های پسر نازم تموم شد و دارم لحظه شماری میکنم عید بشه و پسرم لباس های خوشگلشو بپوشه و یه گوله نمک بشه هههههههههههههههههههه. 12 اسفند تولد دیبای عزیزم بود که دوباره  بهش تبریک میگم......  این ماه ما به تما شای تآتر سین مثل سر آشپز که امیر حسین پسر خاله بابا مهدی در اون بازی میکرد دعوت بودیم که خیلی خوش گدشت و انصافا امیر حسین خیلی عالی هنر نمایی کرد . دیروز هم سه تایی رفتیم  مخابرات قزوین محل کار مهدی عزیزم رو دیدیم که ازش بابت زحمت ها...
28 اسفند 1392

پسرک برفی مامان

سلام گرم من و آرین رو در این هوای سرد و برفی زمستون پذیرا باشید دوستان خوب و مهربونمون....بالاخره این دفعه میخام براتون عکس بذارم هههههههههههههههه. هفته گذشته تو شهر ما حسابی برف بارید و من آرین رفتیم با بچه های کوچه برف بازی و خیلی خوش گذشت......یه بارم برف رو اوردیم خونه و ادم برفی در سایز کوچیک آرین جون درست کرد ...لپ تابمون هم درست شد خدارو شکر و  چند تاازنتایج امتحانات ترم اول هم به دستمون رسیده که خدارو شکر  رضایت بخش بود..........قراره تو پارک نزدیک خونمون یه شهربازی افتتاح بشه که پوستر ها و بنر های تبلیغاتیش آرین رو به شوق و ذوق میاره و هر روز از بابا مهدی سراغ بازشدن شهر بازی رو میگیره .یکشنبه من تعطیل بودم رفتیم خانه بازی...
12 اسفند 1392
1